افق

زندگی را مانند یک منظره می بینم . حال منظره ی زندگی بعضی ها تا افق صاف و خشک و خالی است. در این بیابان یک جاده ی آسفالت از زیر پای بیننده تا خط افق به جلو می رود و در آنجا گویی در عمق آسمان غرق می شود . نه من این را نمی خواهم . منظره ای که من می خواهم پر از درختان بلند و کوتاه است . می خواهم تراکم جنگل به حدی زیاد باشد که دیدن افق ممکن نباشد و از انبوه جنگل سایه ی مداومی روی زمینِ پیش رو افتاده باشد . برای من جاده ی خاکی پر پیخ و خمِ باریکی که از میان درختان رو به جلو حرکت می کند لذت بخش تر از اتوبان ۴ بانده ی وسط بیابان است .