دندون

آخ آخ هیچ دردی بدتر از دندون درد نیست . دیشب تو اتاقم نشسته بودم .دست میکردم تو دهنم ، یکی یکی دندونام رو میشکوندم و در میاوردم . چه حس تمیزی بود .

یارو میگفت : “حیف این همه مسواکی که زدی .آخرش مجبور شدی همه رو بکنی بندازی دور”.مرتیکه زخم زبوناش خیلی به آدم فشار میاره .به درک! من که دیگه به خودم قول دادم طرف مسواک نرم . خب که چی ؟این همه زحمت واسه چی؟ ظاهرشون سفید و صدفی، داخلشون کاملا خالی و پوچ شده بود.  . مث پوست تخم مرغ تیکه تیکه میشدن . هی دست میکردم یه تیکه از دندونم رو میشکوندم و در میاوردم، وقتی به تیکه ها نگاه میکردم چه حس عجیبی بود ،فکر کن دیگه لازم نبود مراقبشون باشم! آخ آخ ولی این تیکه آخریه خیلی محکم وصله . مثکه وصله به ریشه . نمیشه کندش . دست که بهش میزنم تا اعماق گوشت و استخونم میسوزه . ولش کن! بهش فکر نکن دیگه بابا . میگن به مرور زمان میپوسه میفته ! ولی این حرفیه که حسین بهم میزنه . خودم خوب میدونم  داره شر و ور میگه که منو آروم کنه .خودم خوب میدونم این درد لعنتی تا ابد با من میمونه.انگار محکومم به حمل این تیکه آخری. پسره ی احمق نمیدونم با وجود اینکه این چیزارو میدونه چرا باز بهم میگه : ” بابا بیخیال ! ” .از این جمله متنفرم!.هرچی فکر میکنم راهی نیست .این دندون‌پزشکا هم که اگه عرضه داشتن زن و بچه‌شون رو درمون میکردن . شنیدم  تو پارک محل یه دکتر میشینه هی سیگار میکشه، هی سیگار میکشه . میگن کار آدمو راه میندازه . ولی مثکه پلیس دنبالشه .این پلیسا هم که همه دزد مزدا رو ول کردن افتادن دنبال دکتر جماعت!اگه چیزایی که میگن راست باشه اینورا آفتابی نمیشه یه مدت . خدا پشت و پناهش . خب اصلاً به درک که این تیکه آخری درد میگیره . نمیدونی چه حالی میده دندونات رو یکی یکی بشکونی در بیاری .صدای ترق توروقی که میده روح آدمو رضا میکنه . وقتی با زبونت جای خالیشو لمس میکنی حس بی‌نظیری داره ولی وای اگه زبونت بخوره به اون تیکه کوچولوعه که مونده ، انگار در لحظه چاقو فرو میکنن تو لته ات !اَه چرا هی این یادم میاد.به لذت دندون کندن فکر کن لعنتی، همین که وقتی دهنتو باز میکنی دندونه دیگه نیست نمی‌ارزه به کل درده ؟ گیج شدم.آخه پیرمرده اون روز تو کوچه میگفت : “آخ آخ هیچ دردی بدتر از دندون درد نیست” .

/پایان/

One thought on “دندون”

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *