در روزمره بارها به این اشتباه دچار میشوم که رستگاری واقعی در “خوب” بودن مداوم نهفته است . اما نقطهی اوج احتمالا ترکیبی از خوب و بد است بدین سان که اگر غمگینم با تمام وجود غم را زندگی کنم و اگر خوشم واقعا خوش باشم . آنچه که واقعا هستم را بفهمم و زندگی کنم و سعی در تغییر زوریِ حال و حسم نداشته باشم . بله این اشتباهی بزرگ است . معادل آن ،خلقِ مفهوم شیطان است . بشر از پذیرفتن اینکه شرها هم از خدا منشا میگیرند عاجز بود . لذا شیطان را خلق کرد و تمام بدیها و کژیها را به زیر لوای آن راند و خدایی پاک و مقدس آفرید . اما ناقص . و من نمیخواهم خدایی ناقص باشم . تامام .